کد مطلب:161777 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257

در اخلاص
مستور نماند كه مقصد اصلی و غرض كلی از فرستادن پیغمبران و صحف شریفه آسمانی، كشاندن خلایق است به سوی خداوند تبارك و تعالی. و نشان دادن ایشان است به آیات باهره و معجزات قاهره به آن جماعت، ذات اقدس یگانه دانای توانای بی نیازی كه آفریننده و روزی دهنده و نگاه دارنده و میراننده و زنده كننده تمام جهانیان است و احدی غیر از ذات مقدسش را بهره و نصیبی از امور مذكوره نیست. و انبیای عظام و اوصیاء كرام علیهم السلام به بیانهای شافیه و براهین كافیه، مراتب مسطوره را واضح و هویدا نمودند. و در آوردن خلایق به زیر بار باور كردن و تصدیق نمودن و تسلیم داشتن آنچه فرمودند و بنا داشتن بر فرمانبرداری آنچه امر نمودند، رنجها كشیدند و ناشایستها شنیدند و مصیبتها دیدند و جان و مال بخشیدند، به امید آن كه خلق، پروردگار خود را شناسند و خود را بنده فقیر عاجز ذلیل دانند و جز


ذات مقدس، خالق و رازق و دافعی نبینند و ندانند؛ حاجت دارند، از او بخواهند؛ از بلا ترسند، ردش را از او مسألت نمایند؛ سركشی نمودند، عفو و صفح آن را از او طلبند. و برای آنان كه باور كردند و پیروی نمودند، اعمال و آدابی مقرر نمودند؛ بعضی قلبی و بعضی جوارحی كه به وسیله آنها اظهار بندگی كنند و اعتراف به عجز و اضطرار و فقر خویش نمایند و به آنها حاجات خود را بخواهند و حق ربوبیت را ادا نمایند. و این رقم عمل را در لسان شرع «عبادت» گویند كه حاق معنی آن پرستش و بندگی كردن است كه تمام نشود و درست نیاید، تا آنگاه كه خود را بنده داند و عبادت را از روی عبودیت خود بجای آرد. چه بسا شود كه انسان عبادت كند و پسندد آنچه را خدای برای او خواسته، و لكن معنی عبودیت در كمون نفسش نباشد و خود را براستی بنده نداند و از این جهت سركشی كند و از معاصی كناره نكند. و گاهی به عكس می شود كه خود را بنده داند و لكن در پرستش مسامحه نماید. و این مطلب در محل خود مشروحا ذكر شده در مقام فرق میان عابد و عبد و عبادت و عبودیت. و در هر دو مرحله باید برای ذات مقدس حضرت احدیت جل جلاله شریكی قرار ندهد؛ یعنی پرستش نكند مگر خداوند را و خود را بنده احدی نداند مگر بنده ذات مقدس او. معبود نگیرد جز او و مولایی نداند غیر او. و در تلاوت آیه مباركه ایاك نعبد البته باید ملتفت شود به هر دو مقام؛ و به جهت كاذب نبودن در این دعوی، باید آنچه به زبان گفته، در سویداء قلبش ثابت و راسخ باشد و كردارش با آنچه در دل گرفته و زبان گفته، مطابق باشد. پس اگر كسی پرستش كند مخلوقی را به این كه داعی و محرك او در كردن آن عبادت، مخلوق باشد كه تا در قلبش جای گیرد و او را از این عابد خوش آید یا به ازاء آن عمل مالی به او دهد، در عبادت برای پروردگار خود شریك


قرار داده و داخل در یكی از اقسام مشركین شده. و این مطلب با شهادت وجدانی عقل صافی بر آن، در مطاوی كتاب و سنت به غایت واضح و هویداست؛ بلكه بعد از تامل معلوم می شود كه اذن در عملی به این نحو و روادانستن آن، معقول نیست؛ زیرا كه آن منافی است با غرض اصلی از سال رسل و انزال كتب و مقاصد انبیاء علیهم السلام؛ و از حكیم علی الطلاق، نشود چنین كاری صادر شود. و بر فرض جواز، معقول نیست كه برای عمل ثوابی باشد و مستحق اجری شود.